نوشته های آسیه سلطانی

می ایستم و صبر می کنم؛ که عاشقان، ایستاده می میرند.

نوشته های آسیه سلطانی

می ایستم و صبر می کنم؛ که عاشقان، ایستاده می میرند.

نوشته های آسیه سلطانی
طبقه بندی موضوعی

مرگ واژه ها (دلنوشته آسیه سلطانی)

دوشنبه, ۷ مرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۲۷ ب.ظ

هرچه واژه ها گسترده تر می شوند، باز هم نمی توان درد های این چند سال اخیر را با واژه، بر شانه های کاغذ گریست. 

این روزها، وقتی باهم مواجه می شویم، نمی توانیم چیزی بگوییم؛ 

فقط دلمان می خواهد یکدیگر را بغل کنیم، 

روی شانه های عزیزانمان اشک بریزیم و صدای تپش هایشان را خوووووب گوش کنیم.

شاید فرصتی دوباره، نداشته باشیم...


_______________________________________________________________________

پی نوشت:  به بهانه ی دفاع مقدسی که پشت سر گذاشتیم. 

روزهای سختی بود؛  اما اوضاع کنونی غزه و بچه های اهل غزه، دل هر سنگی را آب می کند. جز اسرائیل و آمریکا و تمام آتهایی که از بس خون خورده اند، دیگر نه می توان به ینگ تشبیه شان کرد و نه می توان گفت دلی دارند. 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی