آسیه سلطانی

واژه ها از نفس افتاده در این عصرِ جدید...

آسیه سلطانی

واژه ها از نفس افتاده در این عصرِ جدید...

آسیه سلطانی

خورشید طلوع کرد.
با انگشتانِ نورانی اش، رخسارِ گل را نوازش داد.
گل از خجالت، سرخ شد و ازشادی گریست.
از گریه ی گل، شبنمی حاصل شد.
همه جا پر از حس زیبای بامدادی شد.
و اینگونه بود که روز تازه ای آغاز شد.

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسرائیل» ثبت شده است

 

بسم رب الشهداء و الصدیقین 

چگونه می توان ساکت بود و هیچ نگفت و در سکوت، غصه خورد و گریست و منفعل ماند و ماند و ماند؟!

امروز صبح، با دلی گرفته از آنچه بر این دنیا در یکسال اخیر می گذرد،

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۰۳ ، ۰۷:۵۰
آسیه سلطانی

بسم الله الرحمن الرحیم

دفتر بزرگ روزگار، ورق می خورد
به امروز می رسد؛ 
کودکانِ غزه 
کشته می شوند؛
بی گناه. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۰۳ ، ۱۴:۳۶
آسیه سلطانی

 

بسم الله النور 

گاهی وقتها آدم، خودش را خسته می کند تا کاری را به نحو احسن انجام دهد. 

گاهی وقتها آدم، خودش و دیگران را خسته می کند تا کاری را به نحو احسن انجام دهد، 

درصورتیکه شاید اگر قسمتی از کارها را به دیگران بسپارد، هم خودش و هم اطرافیانش کمتر خسته شوند. 

این تجربه را زیاد داشته ام که خودم را اذیت می کردم تا بهترین کار را شخصا انجام دهم،  اما کم کم که کارها زیاد شد، مجبور شدم اعتماد کنم و خودم یا مدیریت کنم یا فقط قسمتی از کار را انجام دهم 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۰۳ ، ۲۳:۵۰
آسیه سلطانی

بــــــسم الله القاصــــم الجــــــبارین

آهسته؛ آرام!
کودکی روی دست های مادرش خفته است... 
و پلک های نو گشوده اش را
تا همیشه بسته است. 
 
آهسته؛ آرام! 
اینجا مادری ترکشی خورده و 
با کودکِ شیرخواره اش 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۰۲ ، ۱۰:۰۲
آسیه سلطانی