بسم رب الحسین (علیه السلام)
او می کُشد، من قصد خون خواهی ندارم
جز جان سپردن در رهش، راهی ندارم
این جانِ ناقابل،
بسم رب الحسین (علیه السلام)
او می کُشد، من قصد خون خواهی ندارم
جز جان سپردن در رهش، راهی ندارم
این جانِ ناقابل،
بســـــم الله الرحمـــــن الرحیـــــم
او را به چند سکه ی طلا فروختند.
حتی از گوشواره طلای کودکان