آسیه سلطانی

واژه ها از نفس افتاده در این عصرِ جدید...

آسیه سلطانی

واژه ها از نفس افتاده در این عصرِ جدید...

آسیه سلطانی

خورشید طلوع کرد.
با انگشتانِ نورانی اش، رخسارِ گل را نوازش داد.
گل از خجالت، سرخ شد و ازشادی گریست.
از گریه ی گل، شبنمی حاصل شد.
همه جا پر از حس زیبای بامدادی شد.
و اینگونه بود که روز تازه ای آغاز شد.

طبقه بندی موضوعی

۹ مطلب در آذر ۱۴۰۳ ثبت شده است

بسم الله النور

ذره ای هم شده 

استراحت کن

من به جایت می نویسم واژه ها را

چه بسا اندکی از

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۰۳ ، ۰۳:۲۹
آسیه سلطانی

بسم الله النور 

نویسنده جان!

شاعر گرانمایه! 

تا کی می خواهی از پشت پنجره، به بارانی که می بارد، نگاه کنی؛ چیزی بنویسی و شعری بسرایی؟! کی می خواهی، خود را از قید 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۰۳ ، ۰۴:۲۴
آسیه سلطانی

بسمک یا من لایخفی علیه شئ 

خوش نوشتی واژه ها را یک به یک 

خواندم و احساس کردم درد را 
قطره قطره جای تو باریده ام 
دست بر اوراق کاهی کتاب و

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۰۳ ، ۲۲:۴۲
آسیه سلطانی

بسمــــــک یا من لیس احد مثله 

تا می توانی تو

سنگی بزن

بر این دلِ هردم شکسته 

زخمی بزن

بر پاره های این جگر

بر چشم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۰۳ ، ۲۳:۱۷
آسیه سلطانی

بسم الله النور

او

کتاب 

هدیه 

من

... 

راه برگشت بسته

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۰۳ ، ۰۰:۳۷
آسیه سلطانی

بــــــــــــسمک یا تــــــــــوّاب

بخشیدن از مردانگیّ تو نمی کاهد 

بخشیده ای ناپختگی های مرا  آیا  ؟! 

در انتظار پاسخی هستم

یک پاسخ باربط

یا پاسخی پیچیده در 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۰۳ ، ۰۲:۱۸
آسیه سلطانی

بسم الله النور 

با سکوت، آتش زدی جان مرا 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۰۳ ، ۰۰:۰۵
آسیه سلطانی

بســـــــــــــم الله النــــــــــــــور 

... می آید آن فردا
می آید آن فردای ما؛ آری... 
با بودنت پُر می شود ناگاه
خالی ترین قسمت 
از جمله های 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۰۳ ، ۰۳:۱۳
آسیه سلطانی

بســـــــم الله الخــــــــالق 

برگ های سبزِ این خیابان دراز 
زرد شده
ریخته ست! 
گوئیا پاییز است!
و من از اول مهر 
با اناری در دست 
منتظر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۰۳ ، ۲۳:۰۷
آسیه سلطانی