آسیه سلطانی

واژه ها از نفس افتاده در این عصرِ جدید...

آسیه سلطانی

واژه ها از نفس افتاده در این عصرِ جدید...

آسیه سلطانی

خورشید طلوع کرد.
با انگشتانِ نورانی اش، رخسارِ گل را نوازش داد.
گل از خجالت، سرخ شد و ازشادی گریست.
از گریه ی گل، شبنمی حاصل شد.
همه جا پر از حس زیبای بامدادی شد.
و اینگونه بود که روز تازه ای آغاز شد.

طبقه بندی موضوعی

۳۰ مطلب با موضوع «نثرها» ثبت شده است

بسم الله الهادی

هشت سال از تولد پسر می گذشت. و هرسال پدر و مادرش، فرسنگ ها از یکدیگر فاصله می گرفتند. از نوع برخورد آنها 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۰۴ ، ۲۳:۴۵
آسیه سلطانی

اصلاحیه:  این داستان کوتاه را قبلا نوشته بودم، اما به دلم ننشسته بود. تا اینکه امروز، مسئله ای پیش آمد و تصمیم گرفتم از نو بنویسمش. اکنون دوب

بسم الله الذی هو مدبر الامور 

زیپ کوله را بست و اشک هایش را پاک کرد.
- برو محمدم!  هرجا که میری خدا نگهت داره، مادر! 
چشمان محمد از شادی و رضایت، برق می زد. برق نگاه پسر،

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۰۳ ، ۲۳:۵۳
آسیه سلطانی

بسم الله النور 

دوستت دارمی به او گفت تا امتحانش کند. 

و او، خود را عقب کشید تا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۰۳ ، ۰۱:۰۹
آسیه سلطانی

بســــــم الله الذی هـــو مدبر الامــــــور 

دومین داستان کوتاهش را هم نوشت و کناری گذاشت. 

به امید ویرایشی 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۰۳ ، ۰۱:۰۴
آسیه سلطانی

بسم الله النور 

اینجا را از کودکی می شناختم؛

ولی هرچه می گذرد بیشتر می فهمم که

در اینجا، همه چیز، جورِ دیگری است. 

زمین 

آسمان 

آب 

هوا

و حتی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۰۳ ، ۲۲:۲۶
آسیه سلطانی

بسم الله الرحمن الرحیم 

از دیشب سه بار گریه کردم؛
بار اول با دیدن آن مرد مستاصل که با بغض از مردم میخواست ویدئوی برهنه شدن زنش را بازنشر نکنند. التماس میکرد... او دو تا فرزند دارد. داریم شرف‌مان را به شهوت بازنشر شگفتی‌های مجازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۰۳ ، ۱۳:۰۴
آسیه سلطانی

بسم رب الشهداء و الصدیقین 

چنانچه می بایست نمی شناختمت. 

خودت را با دست دوستت 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۳ ، ۱۸:۰۵
آسیه سلطانی

بســـــم الله الشـــــــاهد 

طفل،تشنه بود. 
تلذی می کرد؛همچون ماهیِ از آب دورافتاده.
صدای یاری خواستنِ بابا را که شنید، 
با گریه های مدام، پدر

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۰۳ ، ۰۰:۱۷
آسیه سلطانی

بسم الله الصبـــــــــور 

سکوت را دوست دارم. آرامش را به همراه دارد. 

لیکن دوست تر دارم آن لحظه را که صدای تو، سکوت را می شکند و این تنها

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۰۳ ، ۱۷:۵۲
آسیه سلطانی

 

بسم رب الشهداء و الصدیقین 

چگونه می توان ساکت بود و هیچ نگفت و در سکوت، غصه خورد و گریست و منفعل ماند و ماند و ماند؟!

امروز صبح، با دلی گرفته از آنچه بر این دنیا در یکسال اخیر می گذرد،

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۰۳ ، ۰۷:۵۰
آسیه سلطانی