آسیه سلطانی

واژه ها از نفس افتاده در این عصرِ جدید...

آسیه سلطانی

واژه ها از نفس افتاده در این عصرِ جدید...

آسیه سلطانی

خورشید طلوع کرد.
با انگشتانِ نورانی اش، رخسارِ گل را نوازش داد.
گل از خجالت، سرخ شد و ازشادی گریست.
از گریه ی گل، شبنمی حاصل شد.
همه جا پر از حس زیبای بامدادی شد.
و اینگونه بود که روز تازه ای آغاز شد.

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رهایی» ثبت شده است

بسم الله النور 

پرنده، به قفلِ قفس خیره مانده؛ 

در آرزوی پر کشیدن است. 

جوجه هایش از تخم درآمده اند؛

به قصدِ آزادی، پرواز را

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۰۳ ، ۲۳:۱۴
آسیه سلطانی