آسیه سلطانی

واژه ها از نفس افتاده در این عصرِ جدید...

آسیه سلطانی

واژه ها از نفس افتاده در این عصرِ جدید...

آسیه سلطانی

خورشید طلوع کرد.
با انگشتانِ نورانی اش، رخسارِ گل را نوازش داد.
گل از خجالت، سرخ شد و ازشادی گریست.
از گریه ی گل، شبنمی حاصل شد.
همه جا پر از حس زیبای بامدادی شد.
و اینگونه بود که روز تازه ای آغاز شد.

طبقه بندی موضوعی

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعرنو» ثبت شده است

فرزند پائیزم 

جاریست در رگ های من «مِــهر» و

همسایه ی همسایه ام،

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۰۴ ، ۲۲:۰۵
آسیه سلطانی

بسمک یا من لایخفی علیه شئ 

خوش نوشتی واژه ها را یک به یک 

خواندم و احساس کردم درد را 
قطره قطره جای تو باریده ام 
دست بر اوراق کاهی کتاب و

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۰۳ ، ۲۲:۴۲
آسیه سلطانی

بــــــــــــسمک یا تــــــــــوّاب

بخشیدن از مردانگیّ تو نمی کاهد 

بخشیده ای ناپختگی های مرا  آیا  ؟! 

در انتظار پاسخی هستم

یک پاسخ باربط

یا پاسخی پیچیده در 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۰۳ ، ۰۲:۱۸
آسیه سلطانی

بســـــــم الله الخــــــــالق 

برگ های سبزِ این خیابان دراز 
زرد شده
ریخته ست! 
گوئیا پاییز است!
و من از اول مهر 
با اناری در دست 
منتظر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۰۳ ، ۲۳:۰۷
آسیه سلطانی

بسم الله الذی خلقنا من نفس واحده 

تو را کشف کرده ام به تازگی 

لابه لای سطرهای یک کتاب 

لابه لای واژه های یک غزل 

لابه لای قطره های

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۰۳ ، ۲۲:۰۱
آسیه سلطانی

بسم الله الرحمن الرحیم 

بر دشتِ سجاده نشسته ام
دست ها را مقابل صورت گرفته ام
تا نامت را  در گوش خدا زمزمه کنم
ابرِ چشمانم بر دشت می بارد
دانه ی توکل را آبیاری می کند 
و جوانه ی امید، از دامن دشت می روید
و من
مبهوتِ این آفرینش
سر بر خاکِ شُکر می سایم
اشکِ جاری، با تربتِ فرزندِ بوتراب 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۰۳ ، ۲۲:۴۶
آسیه سلطانی

بسم الله الذی هو علیم بذات الصدور 

نمی خواهم نگاهت را 
نمی خواهم که حتی لحظه ای، آنی، ببینم چشم پاکت را. 
تو را از جانِ خود، من، دوست تر دانستم و این اشتباهم بود؛ می دانی؟! 
نمی دانی... 
تو را درکی نباشد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۰۳ ، ۱۳:۴۳
آسیه سلطانی

بســــــــم ربنا 

و صدای نمکین ات جانا 

پاشید به گوش دل و از جاکندش.

چون زخمِ دل از صوتِ پُرآرامِ تو سوزید 

در حوض خدا،

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۰۳ ، ۲۱:۵۵
آسیه سلطانی

بســــم الله العــــــزیز 

چون قاصدکی کوچک 

می آید و می رقصد

تصویر تو در یادم 

مهر تو به چشمانم. 

چون بغض، فرو می دهم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۰۲ ، ۱۲:۲۰
آسیه سلطانی

بسمـــک یا من له العزت و الجبروت 

هرچند که یوسف به دلِ مصر، عزیز است
لیکن تو به مصرِ دل یوسف، چه عزیزی! 

هرچند زلیخا، رسوای همه مردم مصر است 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۰۲ ، ۱۱:۰۶
آسیه سلطانی