آسیه سلطانی

اشک است حاصل و خوشنودِ این حاصلم

آسیه سلطانی

اشک است حاصل و خوشنودِ این حاصلم

آسیه سلطانی

خورشید طلوع کرد.
با انگشتانِ نورانی اش، رخسارِ گل را نوازش داد.
گل از خجالت، سرخ شد و ازشادی گریست.
از گریه ی گل، شبنمی حاصل شد.
همه جا پر از حس زیبای بامدادی شد.
و اینگونه بود که روز تازه ای آغاز شد.

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مرتضی شمس آبادی» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم 

«مَرَجَ البحرَینِ یّلتقیان»  سوره مبارکه الرحمن

پایانِ دریا را نخواهی یافت! 

بنگر... 

تا چشم کار می کند،

آب می بینی و آب؛ 

چه، گاهِ آشفتگی که موج می زند 

و نزدیک است خود را

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۰۳ ، ۰۱:۴۲
آسیه سلطانی

بسم الله النور  [ نوشته  ی زیرین تصویر مربوط به زمانی است که هنوز حتی یک کتاب کامل از آقای امیرخانی، نخوانده بودم. یعنی تاریخ ۸ بهمن ۱۴٠۲ که حدود یکسال پیش است. اما پس از آن، هرچند هنوز روان نبودن قلم ایشان را نمی پسندم، اما نظرات دیگری هم درمورد این نویسنده ی بزرگ دارم. ان شاءالله سعی می کنم هرچه زودتر در وبلاگ بنویسمش/ آسیه سلطانی/ مشهد مقدس /  اول بهمن ۱۴٠۳]

از دیروز به توصیه ی بزرگواری شروع به مطالعه کتاب «تله شادمانی»   که نوشته «راس هریس» است نموده ام.  کتابی روانشناسانه اما متفاوت از کتاب های روانشناسی زردِ رایج در جامعه. 
بدلیل اینکه رشته تحصیلی کارشناسی ام فلسفه محض (بخوانیم فلسفه غرب) بوده و 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۰۲ ، ۰۹:۴۱
آسیه سلطانی

بســـــــــم الله الکافـــــــی 

چشم من لبریز شد از ازدحام واژه ها
ازدحام واژه ها در قالب ناگفته ها

هرزمانی خواستم تا واژه ای را سر دهم
حبس کردم واژه ام را

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۰۲ ، ۰۰:۲۲
آسیه سلطانی

بســــــم الله النـــــــور 

شعرنو از زبان کودک فلسطینی به برادران مسلمان خود... 
***************** 
این، صدای خواهش من است؛ 
من؛ 
"غریب کودک نشسته  روی خاک مسجد خدا" 
منم که می خوانمت  کنون، 
مسلمان برادرم... 
منم که میخوانم و می خواهمت زِ عمقِ

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۰۲ ، ۰۷:۵۴
آسیه سلطانی