آسیه سلطانی

اشک است حاصل و خوشنودِ این حاصلم

آسیه سلطانی

اشک است حاصل و خوشنودِ این حاصلم

آسیه سلطانی

خورشید طلوع کرد.
با انگشتانِ نورانی اش، رخسارِ گل را نوازش داد.
گل از خجالت، سرخ شد و ازشادی گریست.
از گریه ی گل، شبنمی حاصل شد.
همه جا پر از حس زیبای بامدادی شد.
و اینگونه بود که روز تازه ای آغاز شد.

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب در شهریور ۱۴۰۳ ثبت شده است

بسمک یا رئـــــــــوف یا رحیـــــــــم

دیروزهای من، بوی خطر می داد
امنیتِ دیروزترهایم
در خانه ی بختم 
آرام و آهسته
از پنجره بیرون زد و جایش 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۰۳ ، ۰۶:۲۶
آسیه سلطانی

بسم الله النور 

گره زدم به چادرت، بند دلِ شکسته ام

نشسته ام کنار تو، کنار تو نشسته ام

روان شده به گونه ام اشکِ دو دیده بی امان 
دست بکش به گونه و

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۰۳ ، ۲۰:۴۴
آسیه سلطانی