نوشته های آسیه سلطانی

می ایستم و صبر می کنم؛ که عاشقان، ایستاده می میرند.

نوشته های آسیه سلطانی

می ایستم و صبر می کنم؛ که عاشقان، ایستاده می میرند.

نوشته های آسیه سلطانی
طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب در تیر ۱۴۰۴ ثبت شده است

چشم از ساعت بر نمی دارد.
منتظر است وکیلش از در اتاق قاضی بیرون بیاید و 
بگوید:  «همه چیز تموم شد.» 
وکیل آمد و  گفت: 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۰۴ ، ۰۹:۱۹
آسیه سلطانی
او، مهربان است و آرام؛ 
آزارش به مورچه هم نمی رسد. 
سرگرمِ کارهای خود است و اصلا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۰۴ ، ۰۱:۲۹
آسیه سلطانی

زمانه اندکی از آنچه می دانی و می گویند، 

رحمِ کمتری دارد... 

و دارد در دهان خود، 

بسی لالاییِ سنگین، 

که در گوش تو 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۰۴ ، ۰۱:۱۰
آسیه سلطانی
دلم را قفل و کلید، تویی...
سرمای دلواپسی ام را
با هُرمِ نفَسی، گرما بده. 
سکون قلبم را 
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۰۴ ، ۲۳:۲۹
آسیه سلطانی