آسیه سلطانی

واژه ها از نفس افتاده در این عصرِ جدید...

آسیه سلطانی

واژه ها از نفس افتاده در این عصرِ جدید...

آسیه سلطانی

خورشید طلوع کرد.
با انگشتانِ نورانی اش، رخسارِ گل را نوازش داد.
گل از خجالت، سرخ شد و ازشادی گریست.
از گریه ی گل، شبنمی حاصل شد.
همه جا پر از حس زیبای بامدادی شد.
و اینگونه بود که روز تازه ای آغاز شد.

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دوبیتی» ثبت شده است

بســــــم الله النــــــــور 

ای چشم مرا روشنی از نورِ وجودت
ای راه مرا راستی از راه-نمودت 

این قلب، به سلولِ

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۰۲ ، ۰۹:۵۹
آسیه سلطانی

بســـــــمک یا صبـــــــــور 

گفتی که ز شعرت همه پیغام بگیرم 
از روح خدائیِ تو الهام بگیرم

دردی به دلم مانده از

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۰۲ ، ۰۲:۱۵
آسیه سلطانی