آسیه سلطانی

واژه ها از نفس افتاده در این عصرِ جدید...

آسیه سلطانی

واژه ها از نفس افتاده در این عصرِ جدید...

آسیه سلطانی

خورشید طلوع کرد.
با انگشتانِ نورانی اش، رخسارِ گل را نوازش داد.
گل از خجالت، سرخ شد و ازشادی گریست.
از گریه ی گل، شبنمی حاصل شد.
همه جا پر از حس زیبای بامدادی شد.
و اینگونه بود که روز تازه ای آغاز شد.

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عطش» ثبت شده است

الســـــــلام علی الرضیـــــــع الصغیــــــــــــر

وقت است که با هم به خدا رو بزنیم
در اوج عطش، به رود پهلو بزنیم 
ما تشنه ی کوثر

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۰۲ ، ۲۲:۳۲
آسیه سلطانی