بســـــم الله الشـــــــاهد
طفل،تشنه بود.
تلذی می کرد؛همچون ماهیِ از آب دورافتاده.
صدای یاری خواستنِ بابا را که شنید،
با گریه های مدام، پدر
بســـــم الله الشـــــــاهد
طفل،تشنه بود.
تلذی می کرد؛همچون ماهیِ از آب دورافتاده.
صدای یاری خواستنِ بابا را که شنید،
با گریه های مدام، پدر
الســـــــلام علی الرضیـــــــع الصغیــــــــــــر
وقت است که با هم به خدا رو بزنیم
در اوج عطش، به رود پهلو بزنیم
ما تشنه ی کوثر