آسیه سلطانی

واژه ها از نفس افتاده در این عصرِ جدید...

آسیه سلطانی

واژه ها از نفس افتاده در این عصرِ جدید...

آسیه سلطانی

خورشید طلوع کرد.
با انگشتانِ نورانی اش، رخسارِ گل را نوازش داد.
گل از خجالت، سرخ شد و ازشادی گریست.
از گریه ی گل، شبنمی حاصل شد.
همه جا پر از حس زیبای بامدادی شد.
و اینگونه بود که روز تازه ای آغاز شد.

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ویراستار» ثبت شده است

بســــــم الله الذی هـــو مدبر الامــــــور 

دومین داستان کوتاهش را هم نوشت و کناری گذاشت. 

به امید ویرایشی 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۰۳ ، ۰۱:۰۴
آسیه سلطانی