آسیه سلطانی

واژه ها از نفس افتاده در این عصرِ جدید...

آسیه سلطانی

واژه ها از نفس افتاده در این عصرِ جدید...

آسیه سلطانی

خورشید طلوع کرد.
با انگشتانِ نورانی اش، رخسارِ گل را نوازش داد.
گل از خجالت، سرخ شد و ازشادی گریست.
از گریه ی گل، شبنمی حاصل شد.
همه جا پر از حس زیبای بامدادی شد.
و اینگونه بود که روز تازه ای آغاز شد.

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسماعیل جلالی» ثبت شده است

بسم الله النور  [ نوشته  ی زیرین تصویر مربوط به زمانی است که هنوز حتی یک کتاب کامل از آقای امیرخانی، نخوانده بودم. یعنی تاریخ ۸ بهمن ۱۴٠۲ که حدود یکسال پیش است. اما پس از آن، هرچند هنوز روان نبودن قلم ایشان را نمی پسندم، اما نظرات دیگری هم درمورد این نویسنده ی بزرگ دارم. ان شاءالله سعی می کنم هرچه زودتر در وبلاگ بنویسمش/ آسیه سلطانی/ مشهد مقدس /  اول بهمن ۱۴٠۳]

از دیروز به توصیه ی بزرگواری شروع به مطالعه کتاب «تله شادمانی»   که نوشته «راس هریس» است نموده ام.  کتابی روانشناسانه اما متفاوت از کتاب های روانشناسی زردِ رایج در جامعه. 
بدلیل اینکه رشته تحصیلی کارشناسی ام فلسفه محض (بخوانیم فلسفه غرب) بوده و 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۰۲ ، ۰۹:۴۱
آسیه سلطانی