نوشته های آسیه سلطانی

می ایستم و صبر می کنم؛ که عاشقان، ایستاده می میرند.

نوشته های آسیه سلطانی

می ایستم و صبر می کنم؛ که عاشقان، ایستاده می میرند.

نوشته های آسیه سلطانی
طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تا صبح فقط باران» ثبت شده است

بسمــــــک یا من لیس احد مثله 

تا می توانی تو

سنگی بزن

بر این دلِ هردم شکسته 

زخمی بزن

بر پاره های این جگر

بر چشم هایی که 

تا مدتی نه چندان دور 

خواهد شود بسته... 

تا ابد بسته... 

*****

آری بیا و این مچاله کاغذِ دل را

به دستت گیر؛ 

آنگاه

 آرام و آهسته، 

وا کن گره ها را. 

آری بیا و 

تا توان داری، گره بگشا و

با قطره های خونِِ زخم واژگان خود، 

تو غوغا کن... 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۰۳ ، ۲۳:۱۷
آسیه سلطانی