تا صبح، فقط باران...
يكشنبه, ۱۸ آذر ۱۴۰۳، ۱۱:۱۷ ب.ظ
بسمــــــک یا من لیس احد مثله
تا می توانی تو
سنگی بزن
بر این دلِ هردم شکسته
زخمی بزن
بر پاره های این جگر
بر چشم هایی که
تا مدتی نه چندان دور
خواهد شود بسته...
تا ابد بسته...
*****
آری بیا و این مچاله کاغذِ دل را
به دستت گیر؛
آنگاه
آرام و آهسته،
وا کن گره ها را.
آری بیا و
تا توان داری، گره بگشا و
با قطره های خونِِ زخم واژگان خود،
تو غوغا کن...
۰۳/۰۹/۱۸