دوم مهر امسال هم. گذشت...
صبح که بیدار شدیم، صبحانه خورده، نخورده، رفتم سراغ بستن چمدان ها.
ظهر، نماز که خواندیم، ناهار خورده، نخورده،
دوم مهر امسال هم. گذشت...
صبح که بیدار شدیم، صبحانه خورده، نخورده، رفتم سراغ بستن چمدان ها.
ظهر، نماز که خواندیم، ناهار خورده، نخورده،
بســـــــم الله الخــــــــالق
برگ های سبزِ این خیابان دراز
زرد شده
ریخته ست!
گوئیا پاییز است!
و من از اول مهر
با اناری در دست
منتظر