متولد ماه مهر (شعرنو آسیه سلطانی)
بســــــمک یا جمیـــــــل
پاییز به تقویمِ طبیعت
آن، فصل خزان است.
لیکن به ثِجِلّ منِ بی تاب،
پاییز، بهار است.
چون مهر، هنگامِ جوانه زدنِ عمرِ عزیز است،
پاییز، بهار است.
چون مهر، هنگامِ نوشتن به دلِ تخته سیاه است،
پاییز، بهار است.
عطرِ خوشِ لبخند
بر رویِ بهشتیِّ معلم چو روان است،
پاییز، بهار است.
چون مهر، هنگام دمیدن به دلِ صبحِ امید است،
پاییز، بهار است.
چون مهر، آمیختنِ واژه و درکِ جملات است،
پاییز، بهار است.
چون مهر، هنگام پریدن به فرازِ کلمات است،
پاییز، بهار است.
با این همه تعبیر از مهرِ روان بر تن پاییز،
با این همه احساس که جاری شده بر دفتر شعرم،
جای همه روز و همه ماه و همه ی سال به تقویم
این جمله به آهنگ خوشِ خِشْ خِشِ پاییز نوشتم:
پاییز، بهار است.
✍ آسیه سلطانی
___________________________________________________________
پی نوشت: نمیدانم چرا اینقدر پاییز، را دوست دارم؟! اما هرچه باشد، بهار، چنان دل انگیز، است که در وصفِ پاییز، بی نیاز از اقرار به شکوفایی و زایشِ بهار نیستیم. به هر حال اردیبهشت اگرچه دردی سنگین را بخاطرم می آورد، اما دوستش دارم، آنگونه که مهر را. هنوز به این دو فصل زیبای خداوند، امیدوارم.
در روز تولدم، فرصت و حسی برای نوشتن نبود. حال که فراهم شد، همینجا مینویسم تا از مناسبتِ دوم مهر، به یادگار ماند. عمر است و انسان فانی؛ چه بسا سال دیگری نباشیم.
عزیزم، تولدت پیشاپیش مبارک