آسیه سلطانی

واژه ها از نفس افتاده در این عصرِ جدید...

آسیه سلطانی

واژه ها از نفس افتاده در این عصرِ جدید...

آسیه سلطانی

خورشید طلوع کرد.
با انگشتانِ نورانی اش، رخسارِ گل را نوازش داد.
گل از خجالت، سرخ شد و ازشادی گریست.
از گریه ی گل، شبنمی حاصل شد.
همه جا پر از حس زیبای بامدادی شد.
و اینگونه بود که روز تازه ای آغاز شد.

طبقه بندی موضوعی

نقش بر موج (دوبیتی آسیه سلطانی)

شنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۱:۴۲ ب.ظ

بسمک یا اول و الآخر 

دریای پر از موج نگاهت به من افتاد
ماهی شدم و مهر و صفایت شده صیّاد

گیرم که تو  نامم به دل موج نوشتی
با موج جدیدی برود نام من از یاد

نظرات  (۱)

وای خدا نکنه برود از یاد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی