آسیه سلطانی

اشک است حاصل و خوشنودِ این حاصلم

آسیه سلطانی

اشک است حاصل و خوشنودِ این حاصلم

آسیه سلطانی

خورشید طلوع کرد.
با انگشتانِ نورانی اش، رخسارِ گل را نوازش داد.
گل از خجالت، سرخ شد و ازشادی گریست.
از گریه ی گل، شبنمی حاصل شد.
همه جا پر از حس زیبای بامدادی شد.
و اینگونه بود که روز تازه ای آغاز شد.

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دریا» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم 

«مَرَجَ البحرَینِ یّلتقیان»  سوره مبارکه الرحمن

پایانِ دریا را نخواهی یافت! 

بنگر... 

تا چشم کار می کند،

آب می بینی و آب؛ 

چه، گاهِ آشفتگی که موج می زند 

و نزدیک است خود را

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۰۳ ، ۰۱:۴۲
آسیه سلطانی

بسمک یا اول و الآخر 

دریای پر از موج نگاهت به من افتاد
ماهی شدم و صوت لطیفت شده صیّاد

گیرم که تو 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۳:۴۲
آسیه سلطانی

بســــم الله النــــور 

ز آن روز که آموختی ام شعر و ادب را 
آن روز که در چشم تو دیدم، آرامش دریا 
آن روز که پاکیّ و زلالیِ نگاهت 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۰۲ ، ۰۹:۲۶
آسیه سلطانی