نوشته های آسیه سلطانی

می ایستم و صبر می کنم؛ که عاشقان، ایستاده می میرند.

نوشته های آسیه سلطانی

می ایستم و صبر می کنم؛ که عاشقان، ایستاده می میرند.

نوشته های آسیه سلطانی
طبقه بندی موضوعی

۱۵ مطلب با موضوع «اشعار :: سپید» ثبت شده است

گاهی تمام وجودم، قلب می شود؛ 

برایت می تپد؛

و چشم هایم  نمودار  ضربانش را 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۰۴ ، ۰۰:۳۷
آسیه سلطانی

منتظر است؛ 
منتظر که دست های بهاری ات،
با نوازشی آرام، 
برگ های خزان زده ی جانش 
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۰۴ ، ۲۲:۵۵
آسیه سلطانی
شکر خدا که بالاخره لابه لای کارها، به این کار هم رسیدم و پادکست شعر هر سفری را همسفری باید، ساختم. 
ولیکن موفق به اشتراک گذاری نشدم. بدلیل مشکلات فنی.  
در اولین فرصت رفع مشکل، به وعده عمل می کنم. 

این را نوشتم👆🏻 و بعد از چند روز، به این رسیدم 👇🏻
می دانم که عمل به وعده، از نشانه های مؤمن است؛ لیکن وقتی متوجه می شوی نباید وعده می دادی، عذرخواهی لازم است. 

و امروز نشانه ای مرا متوجه کرد که... 
 لابد باید صدایت را فقط برای شعرهای آئینی استفاده کنی؛ نه غیر از آن... 
و تصمیم گرفتم تاجایی که دستم میرسد، هرچه صوت شعر را که خودم خوانده ام پاک کنم. 
به امید گشایش درب های رحمت الهی... 
و خداوند را سپاس  . 
و عذرخواهی بابت عمل نکردن به قولی که داده بودم. 
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۰۴ ، ۰۱:۰۳
آسیه سلطانی

مسافرم؛

مسافر جاده ی تنهایی؛

غنچه ای درحال شکفتن را در آغوش گرفته ام؛

گلبرگ های حساسش را نوازش می کنم،

و باران اشک هایم را در مسیر شکفتنش،

می چکانم...

از کنار رودی گذر می کنم

و به یاد می آورم 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۰۴ ، ۲۲:۴۰
آسیه سلطانی
دلم را قفل و کلید، تویی...
سرمای دلواپسی ام را
با هُرمِ نفَسی، گرما بده. 
سکون قلبم را 
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۰۴ ، ۲۳:۲۹
آسیه سلطانی

🌹سروده ای با ویرایش مجدد🌹

امتداد نگاهت را می گیرم و پیش می روم

چیزی نمی بینم، جز نور... 

کاش نگاهم، به نگاهت 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۰۴ ، ۱۳:۱۵
آسیه سلطانی
شب؛ 
آسمان؛ 
گل؛
ابر؛ 
درخت؛ 
ماه؛ 
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۰۴ ، ۱۳:۴۷
آسیه سلطانی

(شعری که قبلا سروده بودم، کمی تأمل کرده و اصلاح نمودم) 

ابرهای پراکنده کجا و 
آسمان آفتابی کجا؟! 
خورشید می تابد و 
اشک های جاری 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۰۳ ، ۱۸:۵۸
آسیه سلطانی

بســـــم الله الرحمن الرحیم 

کاش به کنج آشپزخانه ی دلم، سری می زدید. 

و من هر غیری را از پنجره ی آشپزخانه، پرواز می دادم 

تا بتوانم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۰۳ ، ۰۳:۱۴
آسیه سلطانی

بسم الله النور 

پرنده، به قفلِ قفس خیره مانده؛ 

در آرزوی پر کشیدن است. 

جوجه هایش از تخم درآمده اند؛

به قصدِ آزادی، پرواز را

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۰۳ ، ۲۳:۱۴
آسیه سلطانی