دوم مهر امسال هم. گذشت...
صبح که بیدار شدیم، صبحانه خورده، نخورده، رفتم سراغ بستن چمدان ها.
ظهر، نماز که خواندیم، ناهار خورده، نخورده،
دوم مهر امسال هم. گذشت...
صبح که بیدار شدیم، صبحانه خورده، نخورده، رفتم سراغ بستن چمدان ها.
ظهر، نماز که خواندیم، ناهار خورده، نخورده،
بســـــــم الله الرحمن الرحیم
انّا لله و انّا الیـــه راجعــــــون
برخی انسانها چنان قوی و صبورند و چنان درصد بالایی از درک را دارند که هنگامِ مصیبت شان، در مواجهه با آنها، نمی دانی از چه واژگانی اسنفاده کنی. این است که ترجیح می دهی، در مقابل شان زانو بزنی، در آغوش
بـــــسم الله النـــــــور
وارد حیاط می شود. غروب است. روی سنگچینِ منتهی به حوض قدم می زند. حوض را تازه آب کرده اند. تصویرِ ماه در آبِ زلالِ