آسیه سلطانی

واژه ها از نفس افتاده در این عصرِ جدید...

آسیه سلطانی

واژه ها از نفس افتاده در این عصرِ جدید...

آسیه سلطانی

خورشید طلوع کرد.
با انگشتانِ نورانی اش، رخسارِ گل را نوازش داد.
گل از خجالت، سرخ شد و ازشادی گریست.
از گریه ی گل، شبنمی حاصل شد.
همه جا پر از حس زیبای بامدادی شد.
و اینگونه بود که روز تازه ای آغاز شد.

طبقه بندی موضوعی

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نویسنده» ثبت شده است

بسم الله النور 


- به بهانه انتخاباتِ پیش رو 

با مشغله هایی که داشتم، نتوانسته بودم سریال «سرزمین مادری» را با شروع پخشش از تلویزیون، ببینم. اما یکی دو مرتبه در حین پخش برخی از قسمت ها، به نظرم

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۰۲ ، ۰۰:۲۹
آسیه سلطانی

بـــــسم الله النـــــــور 

وارد حیاط می شود. غروب است. روی سنگچینِ منتهی به حوض قدم می زند. حوض را تازه آب کرده اند. تصویرِ ماه در آبِ زلالِ

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۰۲ ، ۲۰:۵۰
آسیه سلطانی

بـــــــــسم الله النـــــــور 

«آن مسجد، اینجاست» 

بســــم الله النـــــــور 
صبح زود، بعد از نماز که هوا کم کم به روشنی مایل می شود، به اتاق بچه ها سرمی زنم. هردو خوابند. خیالم از امنیت خانه راحت است. می توانم بگذارم شان و بروم. از روی تجربه ای که در این مدت کوتاهِ سکونت در مشهد داشته ام، به این نتیجه

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۰۲ ، ۰۱:۱۳
آسیه سلطانی

بسمــــــک یا رئوف یا رحیـــــــم

«تو برام مهمی» 
روی تخت بیمارستان نشسته بود. قطره های عرق روی پیشانی اش برق می زد. صدای تپش قلبش را می شنید. موهای فر خورده ی او  از روسری بیرون ریخته و نگاهش 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۰۲ ، ۱۹:۴۳
آسیه سلطانی

بســـــم الله الرحمـــــن الرحیـــــم

طلا را از جان شان، بیشتر دوست داشتند. 

و اینگونه او را به سکه های طلا فروختند.

حتی از گوشواره طلای کودکان 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۰۲ ، ۰۲:۲۳
آسیه سلطانی

بســـــــــم الله الـنـــــــــــــور    

با نام مقدست آغاز میکنم که اگر هستم، فقط از قدرت و اراده ی ذات پاک توست.

سپاس می گویمت پروردگارا برای هرآنچه در وجودم نهاده ای و هرآنچه که در دیگر مخلوقاتت از انسان گرفته تا جمادات، قرار داده ای تا بواسطه آنها 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۰۲ ، ۰۹:۲۵
آسیه سلطانی