نوشته های آسیه سلطانی

می ایستم و صبر می کنم؛ که عاشقان، ایستاده می میرند.

نوشته های آسیه سلطانی

می ایستم و صبر می کنم؛ که عاشقان، ایستاده می میرند.

نوشته های آسیه سلطانی
طبقه بندی موضوعی

۵۲ مطلب با موضوع «اشعار» ثبت شده است

؛ 

هر واژه ی  ناگفته ات، 

دنیایی از   غم_واژه هاست؛ 

خون می کند قلب مرا 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۰۴ ، ۰۲:۰۶
آسیه سلطانی

 رعدی زدی؛ 

            بغضم ترک خورد؛ 
                                اشکم فروریخت.

اشکی که شد جاری به روی گونه هایم  
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۰۴ ، ۰۰:۰۵
آسیه سلطانی

گاهی تمام وجودم، قلب می شود؛ 

برایت می تپد؛

و چشم هایم  نمودار  ضربانش را 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۰۴ ، ۰۰:۳۷
آسیه سلطانی

منتظر است؛ 
منتظر که دست های بهاری ات،
با نوازشی آرام، 
برگ های خزان زده ی جانش 
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۰۴ ، ۲۲:۵۵
آسیه سلطانی
شکر خدا که بالاخره لابه لای کارها، به این کار هم رسیدم و پادکست شعر هر سفری را همسفری باید، ساختم. 
ولیکن موفق به اشتراک گذاری نشدم. بدلیل مشکلات فنی.  
در اولین فرصت رفع مشکل، به وعده عمل می کنم. 

این را نوشتم👆🏻 و بعد از چند روز، به این رسیدم 👇🏻
می دانم که عمل به وعده، از نشانه های مؤمن است؛ لیکن وقتی متوجه می شوی نباید وعده می دادی، عذرخواهی لازم است. 

و امروز نشانه ای مرا متوجه کرد که... 
 لابد باید صدایت را فقط برای شعرهای آئینی استفاده کنی؛ نه غیر از آن... 
و تصمیم گرفتم تاجایی که دستم میرسد، هرچه صوت شعر را که خودم خوانده ام پاک کنم. 
به امید گشایش درب های رحمت الهی... 
و خداوند را سپاس  . 
و عذرخواهی بابت عمل نکردن به قولی که داده بودم. 
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۰۴ ، ۰۱:۰۳
آسیه سلطانی

مسافرم؛

مسافر جاده ی تنهایی؛

غنچه ای درحال شکفتن را در آغوش گرفته ام؛

گلبرگ های حساسش را نوازش می کنم،

و باران اشک هایم را در مسیر شکفتنش،

می چکانم...

از کنار رودی گذر می کنم

و به یاد می آورم 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۰۴ ، ۲۲:۴۰
آسیه سلطانی

زمانه اندکی از آنچه می دانی و می گویند، 

رحمِ کمتری دارد... 

و دارد در دهان خود، 

بسی لالاییِ سنگین، 

که در گوش تو 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۰۴ ، ۰۱:۱۰
آسیه سلطانی
دلم را قفل و کلید، تویی...
سرمای دلواپسی ام را
با هُرمِ نفَسی، گرما بده. 
سکون قلبم را 
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۰۴ ، ۲۳:۲۹
آسیه سلطانی

ناگهان سوخت وسایل کارش

موتورِ کنارِ چادرها، 

میکروفون،  

ضبط صوت، 

دفترچه، 

عکس های 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۰۴ ، ۱۵:۳۲
آسیه سلطانی

🌹سروده ای با ویرایش مجدد🌹

امتداد نگاهت را می گیرم و پیش می روم

چیزی نمی بینم، جز نور... 

کاش نگاهم، به نگاهت 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۰۴ ، ۱۳:۱۵
آسیه سلطانی