نوشته های آسیه سلطانی

می ایستم و صبر می کنم؛ که عاشقان، ایستاده می میرند.

نوشته های آسیه سلطانی

می ایستم و صبر می کنم؛ که عاشقان، ایستاده می میرند.

نوشته های آسیه سلطانی
طبقه بندی موضوعی

۵۹ مطلب با موضوع «اشعار» ثبت شده است

بســــم الله العــــــزیز 

چون قاصدکی کوچک 

می آید و می رقصد

تصویر تو در یادم 

مهر تو به چشمانم. 

چون بغض، فرو می دهم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۰۲ ، ۱۲:۲۰
آسیه سلطانی

بسمـــک یا من له العزت و الجبروت 

هرچند که یوسف به دلِ مصر، عزیز است
لیکن تو به مصرِ دل یوسف، چه عزیزی! 

هرچند زلیخا، رسوای همه مردم مصر است 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۰۲ ، ۱۱:۰۶
آسیه سلطانی

بســــــم الله النــــــــور 

ای چشم مرا روشنی از نورِ وجودت
ای راه مرا راستی از راه-نمودت 

این قلب، به سلولِ

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۰۲ ، ۰۹:۵۹
آسیه سلطانی

بســــــــم الله النـــــــــور 

هرچند که پاییز،

بر روی دلم پای نهاده؛ 


هرچند زمستان،

 گلهای بهاری مرا خوب تکانده؛ 


هرچند که از دور،
صوت جرسِ مرگ

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۰۲ ، ۲۳:۱۰
آسیه سلطانی

بســـــــمک یا صبـــــــــور 

گفتی که ز شعرت همه پیغام بگیرم 
از روح خدائیِ تو الهام بگیرم

دردی به دلم مانده از

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۰۲ ، ۰۲:۱۵
آسیه سلطانی

بســـــــــم الله الکافـــــــی 

چشم من لبریز شد از ازدحام واژه ها
ازدحام واژه ها در قالب ناگفته ها

هرزمانی خواستم تا واژه ای را سر دهم
حبس کردم واژه ام را

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۰۲ ، ۰۰:۲۲
آسیه سلطانی

بســـــــمک یا امان الخائـــــــــــفین 

آغوش تو آرامشِ دل های پریشان

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۰۲ ، ۲۲:۵۶
آسیه سلطانی

بســـــم الله النـــــــور 

به شمعِ شکسته در وجودم 
مرهمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۰۲ ، ۰۲:۰۲
آسیه سلطانی

بســــــم الله النـــــــور 

شعرنو از زبان کودک فلسطینی به برادران مسلمان خود... 
***************** 
این، صدای خواهش من است؛ 
من؛ 
"غریب کودک نشسته  روی خاک مسجد خدا" 
منم که می خوانمت  کنون، 
مسلمان برادرم... 
منم که میخوانم و می خواهمت زِ عمقِ

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۰۲ ، ۰۷:۵۴
آسیه سلطانی

بــــــسم الله القاصــــم الجــــــبارین

آهسته؛ آرام!
کودکی روی دست های مادرش خفته است... 
و پلک های نو گشوده اش را
تا همیشه بسته است. 
 
آهسته؛ آرام! 
اینجا مادری ترکشی خورده و 
با کودکِ شیرخواره اش 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۰۲ ، ۱۰:۰۲
آسیه سلطانی