آسیه سلطانی

واژه ها از نفس افتاده در این عصرِ جدید...

آسیه سلطانی

واژه ها از نفس افتاده در این عصرِ جدید...

آسیه سلطانی

خورشید طلوع کرد.
با انگشتانِ نورانی اش، رخسارِ گل را نوازش داد.
گل از خجالت، سرخ شد و ازشادی گریست.
از گریه ی گل، شبنمی حاصل شد.
همه جا پر از حس زیبای بامدادی شد.
و اینگونه بود که روز تازه ای آغاز شد.

طبقه بندی موضوعی

۲۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر عاشقانه» ثبت شده است

یا رب! ارحم من رأس ماله الرجاء و سلاحه البکاء

دانه دانه اشکِ تنهایی می ریزم

تک تکِ دانه ها را روی هم می چینم

می خواهم خانه ای بلورین

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۰۳ ، ۰۵:۳۱
آسیه سلطانی

بسمک یا اول و الآخر 

دریای پر از موج نگاهت به من افتاد
ماهی شدم و مهر و صفایت شده صیّاد

گیرم که تو 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۳:۴۲
آسیه سلطانی

بسم الله الجمیل 

(شعر اردیبهشتی را که ۱۱ اردیبهشت نشر داده بودم، امروز بازسرایی کردم و دوباره به اشتراک گذاشتم. درکل متفاوت شد.) 

اردیبهشت آمد با نغمه های بلبل 
با چهره ای گشاده با یک بغل پر از گل
 
با یک نگاه، مهرش، بر روی خاک غلطید 
با هر نفس به گلشن، جانی دوباره بخشید 

آرام و با لطافت، چون قطره های باران  
گامی به پیش آمد، صد گام رویگردان 
 
از حالت دو چشمش، بیدم به باد داده 
این شاخه های غلطان،

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۰۳ ، ۰۷:۲۵
آسیه سلطانی

بســــــــم ربنا 

و صدای نمکین ات جانا 

پاشید به گوش دل و از جاکندش.

چون زخمِ دل از صوتِ پُرآرامِ تو سوزید 

در حوض خدا،

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۰۳ ، ۲۱:۵۵
آسیه سلطانی

بسم الله الرحمن الرحیم 

«حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد» 

از خدا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۰۲ ، ۰۰:۲۵
آسیه سلطانی

بســــم الله النــــور 

ز آن روز که آموختی ام شعر و ادب را 
آن روز که در چشم تو دیدم، آرامش دریا 
آن روز که پاکیّ و زلالیِ نگاهت 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۰۲ ، ۰۹:۲۶
آسیه سلطانی

بســــــم الله النــــــــور 

ای چشم مرا روشنی از نورِ وجودت
ای راه مرا راستی از راه-نمودت 

این قلب، به سلولِ

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۰۲ ، ۰۹:۵۹
آسیه سلطانی

بســــــــم الله النـــــــــور 

هرچند که پاییز،

بر روی دلم پای نهاده؛ 


هرچند زمستان،

 گلهای بهاری مرا خوب تکانده؛ 


هرچند که از دور،
صوت جرسِ مرگ

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۰۲ ، ۲۳:۱۰
آسیه سلطانی

بســـــــمک یا صبـــــــــور 

گفتی که ز شعرت همه پیغام بگیرم 
از روح خدائیِ تو الهام بگیرم

دردی به دلم مانده از

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۰۲ ، ۰۲:۱۵
آسیه سلطانی

بســـــــــم الله الکافـــــــی 

چشم من لبریز شد از ازدحام واژه ها
ازدحام واژه ها در قالب ناگفته ها

هرزمانی خواستم تا واژه ای را سر دهم
حبس کردم واژه ام را

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۰۲ ، ۰۰:۲۲
آسیه سلطانی