آسیه سلطانی

واژه ها از نفس افتاده در این عصرِ جدید...

آسیه سلطانی

واژه ها از نفس افتاده در این عصرِ جدید...

آسیه سلطانی

خورشید طلوع کرد.
با انگشتانِ نورانی اش، رخسارِ گل را نوازش داد.
گل از خجالت، سرخ شد و ازشادی گریست.
از گریه ی گل، شبنمی حاصل شد.
همه جا پر از حس زیبای بامدادی شد.
و اینگونه بود که روز تازه ای آغاز شد.

طبقه بندی موضوعی

۲۴ مطلب با موضوع «اشعار :: نیمایی» ثبت شده است

لَپ لوپ لیلَپ لوپ

مامان برام پخته سوپ

سوپ می خورم؛ چاق میشم

مثل چایی داغ میشم 

داغ دوغ دیدَغ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۰۴ ، ۲۳:۰۲
آسیه سلطانی

 نمیدانم چرا؟!  اما 

شریک یاد مادر در دلم هستی. 

تو می دانی چرا از جشن مادر

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۰۳ ، ۰۰:۱۵
آسیه سلطانی

بســــم الله الرحمن الرحیم 

گاه می خواهم که سر

 بر روی زانویت نهم

دست خود را روی موهایم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۰۳ ، ۲۱:۵۷
آسیه سلطانی

بســـــــم الله الرحمـــــــن الرحیــــــــم

این شعر را قبلا سروده بودم، اما امروز با تغییرات و اضافاتی، از نو ارسال کردم. 

در فراق گنبد طلا

آهی رها شد  از قلبِ خسته ی تو و 
به ابرها نشست ...
باد، ابرها را روانه کرد 
به مشهد الرضا رساند 
آسمان بغض کرد و
با صدای تو

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۰۳ ، ۰۱:۲۰
آسیه سلطانی

بسمک یا انیس القلوب 

گویی زمستان است... 

هر روزِ من

هر شام من

هر هفته و هر ماه من

هر سال، بعد از سالِ من

در دوری از تابیدنت 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۰۳ ، ۲۲:۲۰
آسیه سلطانی

بــــــــــــسمک یا تــــــــــوّاب

بخشیدن از مردانگیّ تو نمی کاهد 

بخشیده ای ناپختگی های مرا  آیا  ؟! 

در انتظار پاسخی هستم

یک پاسخ باربط

یا پاسخی پیچیده در 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۰۳ ، ۰۲:۱۸
آسیه سلطانی

بســـــــــــــم الله النــــــــــــــور 

... می آید آن فردا
می آید آن فردای ما؛ آری... 
با بودنت پُر می شود ناگاه
خالی ترین قسمت 
از جمله های 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۰۳ ، ۰۳:۱۳
آسیه سلطانی

بسم الله الذی خلقنا من نفس واحده 

تو را کشف کرده ام به تازگی 

لابه لای سطرهای یک کتاب 

لابه لای واژه های یک غزل 

لابه لای قطره های

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۰۳ ، ۲۲:۰۱
آسیه سلطانی

بسم الله الرحمن الرحیم 

شعری که تازه سروده بودم و باسرعت اصلاحش کردم 

فرصت ندادی گویمت احساس پاکم را 

یا که به روی بوم نقاشی بپاشم رنج هایم را 

پشت سر هم واژه هایت را که باریدی،  

آیا نترسیدی تگرگِ واژه ها

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۰۳ ، ۲۰:۳۰
آسیه سلطانی

بسمک یا رئـــــــــوف یا رحیـــــــــم

دیروزهای من، بوی خطر می داد
امنیتِ دیروزترهایم
در خانه ی بختم 
آرام و آهسته
از پنجره بیرون زد و جایش 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۰۳ ، ۰۶:۲۶
آسیه سلطانی